باور به پایان غرب، کلید توسعه روابط با چین 

 در سال‌های اخیر بسیار شنیده‌ایم که گفته می‌شود چین هرگز روابط گسترده تجاری خود با آمریکا را به خاطر روابط با ایران فدا نخواهد کرد. برخی این‌گونه مطرح می‌کنند که ایران نمی‌تواند به سمت چین برود، زیرا چین به دلیل روابط اقتصادی بسیار گسترده‌اش با آمریکا هرگز این روابط را به خاطر ایران خراب نمی‌کند.
 در سال‌های اخیر بسیار شنیده‌ایم که گفته می‌شود چین هرگز روابط گسترده تجاری خود با آمریکا را به خاطر روابط با ایران فدا نخواهد کرد. برخی این‌گونه مطرح می‌کنند که ایران نمی‌تواند به سمت چین برود، زیرا چین به دلیل روابط اقتصادی بسیار گسترده‌اش با آمریکا هرگز این روابط را به خاطر ایران خراب نمی‌کند.
کد خبر: ۱۵۲۲۲۷۲
نویسنده ناصر ایمانی - تحلیلگر مسائل سیاسی

آنها استدلال می‌کنند که حجم تجارت آمریکا با ایران بسیار محدود و کوچک است و بنابراین چین هرگز به خاطر این روابط، ارتباط خود با آمریکا را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد.

اما این استدلال کاملا نادرست است. مسأله صرفا حجم تجارت چین با ایران نیست. حتی اگر حجم تجارت چین با ایران به بالاترین حد ممکن برسد، قابل مقایسه با حجم تجارت چین با آمریکا نخواهد بود. پس چرا چین در ماه‌های اخیر که بحث بازگشت تحریم‌ها مطرح شده، به‌طور محکم از ایران دفاع کرده است؟ چرا در ده سال گذشته که تحریم‌های آمریکا علیه ایران اعمال شده، بزرگ‌ترین خریدار نفت ایران شرکت‌های چینی بوده‌اند؟ چین به‌راحتی می‌توانست نفت ایران را از منابع دیگر جایگزین کند، اما نکرد.

به عنوان مثال، صادرات یک میلیون بشکه نفت در روز از ایران به چین عدد قابل توجهی نیست که چین نتواند آن را از کشور‌های دیگر جایگزین کند. با این حال، در مقابل تحریم‌های آمریکا علیه شرکت‌های چینی که با ایران همکاری داشتند و حتی تحریم پالایشگاه‌های چینی، چین با وجود فشار‌ها همچنان به همکاری خود با ایران ادامه داده است. حتی محدودیت‌هایی که آمریکا در صادرات مواد کمیاب طبیعی به چین اعمال کرده، شروع یک جنگ تجاری جدید میان دو کشور است.

چینی‌ها برخلاف سیاست معمول خود که آرامش و بی‌صدایی را ترجیح می‌دهند، در مسأله ایران و عربستان فعالانه وارد شده و نقش میانجی را بازی کرده‌اند. اگر بخواهیم صرفا از دید اقتصادی نگاه کنیم، کسانی که معتقدند چین به خاطر منافع اقتصادی، همکاری با ایران را نمی‌خواهد، اشتباه می‌کنند. مسأله اصلی، مسائل ژئوپولیتیک و استراتژیک است که بسیار گسترده‌تر از مباحث اقتصادی است.

چین طی سه دهه گذشته سیاستی آرام را در چارچوب نظم جهانی تحت رهبری آمریکا، دنبال کرده است، اما مدتی است مجبور شده این سیاست را کنار بگذارد و حضور جدی‌تری در مسائل ژئوپولیتیکی منطقه داشته باشد. به عنوان نمونه، وزیر خارجه چین دو ماه پیش اعلام کرد که چین هرگز اجازه نمی‌دهد روسیه در جنگ با اوکراین شکست بخورد و چین کمک‌های اقتصادی و نظامی زیادی به روسیه می‌کند. این حمایت از روسیه و ایران نشان‌دهنده آن است که چین می‌داند شکست این کشور‌ها در منطقه راه را برای مقابله آسان‌تر آمریکا با چین هموار خواهد کرد.

متأسفانه در داخل ایران، تفکر غرب‌گرایی وجود دارد که اجازه نمی‌دهد روابط اقتصادی و استراتژیک محکم و پایدار با چین شکل بگیرد. این تفکر هنوز هم کشور را در شرایطی قرار داده که نه غرب راضی است و نه شرق به طور کامل پذیرفته‌ایم و در نهایت در وضعیت بلاتکلیفی هستیم. چین، اما به ایران و خاورمیانه و اهمیت استراتژیک ایران در مسیر طرح کمربند و جاده توجه بسیار دارد.

اما مشکل اصلی در داخل کشور ما این است که هنوز برخی نمی‌پذیرند که دوران غرب تقریبا به پایان رسیده است. این به معنای قطع کامل ارتباط با غرب نیست، بلکه به این معناست که نباید به آن به عنوان تنها گزینه نگاه کرد. تجربه سال‌های گذشته نشان داده است که علی‌رغم تلاش‌های ایران، غرب حاضر نشده همکاری گسترده‌ای داشته باشد و تحریم‌ها را بردارد.

باید پذیرفت چین به سرعت در حال پیشرفت تکنولوژیکی و تبدیل شدن به قدرت اول اقتصادی و فناوری جهان است، در حالی که اقتصاد آمریکا با بدهی‌های سنگین و کسری بودجه شدید مواجه است و اروپا نیز تحت فشار جنگ و مشکلات اقتصادی است. در افق روبه‌رو، اگر روسیه در جنگ فعلی پیروز شود، اتحادیه اروپا ممکن است به فروپاشی نزدیک شود و اقتصاد چین به‌عنوان قدرت بزرگ جهانی فشار بیشتری بر غرب وارد خواهد کرد. اما برخی در ایران هنوز در گذشته زندگی می‌کنند و با دیدگاه‌های ۲۰ سال پیش به مسائل می‌نگرند.

برای بهبود وضعیت، باید نگاه‌ها تغییر کند و یک سیاست منسجم درروابط با چین تدوین و عملیاتی شود. نمونه موفق این روند را می‌توان در پاکستان دید که در سال‌های اخیر با چین همکاری‌های خود را گسترش داده و حتی در جنگ با هند موفقیت‌هایی کسب کرده است و البته این به این معنا نبود که روابط خود را با غرب قطع کرده باشد.

 تعیین یک نماینده ویژه از طرف دولت ایران برای روابط با چین سیاستی است که قبلا امتحان شده است و جواب نداده است. باید خود رئیس‌جمهور و دستگاه‌های ذیربط کشور، برنامه‌ای جامع برای گسترش همکاری‌های اقتصادی و تجاری با چین تهیه و پیگیرانه بر اجرای نظارت کنند. این برنامه باید با مسئولیت معاون اول رئیس‌جمهور و همکاری سازمان برنامه و بودجه، وزارت امور اقتصادی و دارایی، وزارت امور خارجه، بانک مرکزی و سایر نهاد‌های اجرایی ظرف یک سال تدوین و عملیاتی شود تا سطح روابط اقتصادی در شرایط فعلی با چین افزایش قابل توجهی یابد.

newsQrCode
برچسب ها: ناصر ایمانی
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها